سلام دوستان
نمی دونم از کجا شروع کنم از چی بگم می خوام از یک سال پیش 27/7/83 حرف بزنم . من برای اولین بار در زندگی 21 ساله ام عاشق شدم و چه عشقی حتی خودم باور نمی کردم ولی افسوس و صد افسوس که معشوق من با من بازی کرد با منی که تا آن زمان از عشق چیزی نمی دانستم . در ذهن خود فکر می کردم که عشق مقدس و پاکه ولی اشتباه کردم اون عشق باعث شد که من حدود 5 ماه افسرده شدم و کاملا مانند یک جسد . مقصود من از این مطلب این بود الان که شما دارید این رو می خونید ( خانم / آقا ) عشق رو دسته کم نگیرید با معشقتون پاک و صادق باشید از ته دل اونو دوست داشته باشید نه اینکه ظاهری .
((((( این رو تقدیم به همون عشقم می کنم )))))
ونمی دانم که چون خورشید تو نیز خواهی آمد
و در مشرق ترین موج حضورت
من...هزاران بار...هزاران بار
آهسته تر از پرواز سکوت یک پرنده
اندک
اندک
کوچ خواهم کرد
و تو آیا هماندم درک خواهی کرد !؟؟
که من با تو ، برای تو ، و بر یاد حضور تو
در سرای چشم های تو
پرواز کردم !
ولی ای کاش حداقل بدانی !
که من تنها تنها در خودم
تنها تر از برگ خزانی
به نبودنت اشک ریختم
شهاب جان با درودی گرم.............................***
کاملا مطمئن هستی که واقعا عشق بوده؟؟؟
آخه می دانی عشق و هوس همسایه دیوار بدیوارند
وبرخی ها(منظورم شمانیستی) این دو را باهم اشتباه میگیرند
چون من فکر می کنم عاشقی به این ساده گیها و با یک برق نگاه!!! وغیرو را تنها نی توان در داستانها پیداکرد!!
بهرصورت نا امید نشو حتما عشق و اقعی هم بسراغت می آید و دیر نشده هنوز..! تندرست و شادکام باشی نازنین
وبلاگ زیبایی داری و خودت هم با احساسی..آفرین
دوست گرامی درود
من فکر می کنم که عشق اگر با بن وریشه باشه کمتر شانس
شکست و بیوفایی داره///
کمی دقت کنیم...عشق همیشه در دسترس و گرفتنی است آنچه مهم است نگهداری عشق است...
موفق و باز هم عاشق شوی عزیز
سلام شهاب جان
خیلی از مطالبت خوشم اومد
به نقل از دوستان اگر واقعا عاشقش بودی میبایستی به این سادگی ولش نمیکردی
به هر حال برات آرزئی موفقیت میکنم
این نشد یکی دیگه
سلام.. لیاقت عشق تو رو نداشته .